کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تابنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تابنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tābande روشناییدهنده؛ تابان؛ درخشنده؛ درخشان
-
تابنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tābande تابدهنده.
-
جستوجو در متن
-
شعشع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] ša'ša' تابنده.
-
درفشنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] de(o,a)rfšande درخشنده؛ تابنده.
-
رخشنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) raxšande روشناییدهنده؛ درخشنده؛ تابنده.
-
درخشنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) de(a)raxšande تابنده؛ فروغدهنده؛ پرتوافکن؛ درخشان.
-
جهان تاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) jahāntāb تابنده و روشنکنندۀ جهان؛ عالمتاب: آفتاب جهانتاب.
-
شعشعان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ‹شعشعانی› [قدیمی] ša'ša'ān ۱. دراز.۲. تابنده.۳. لطیف.۴. سبک.۵. نیکوخلقت.
-
تو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تاو› [عامیانه] to[w] تابشهایی که از یک منبع تابنده مانند خورشید و آتش و لامپ پراکنده میشود؛ تاب؛ تف.
-
داه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dāh عدد ده: ◻︎ اخترانند آسمانشان جایگاه / هفت تابنده روان در دو و داه (رودکی: ۵۳۹).
-
زنگی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به زنگ یا زنگبار، جزیرهای در سواحل افریقا که مردم آن سیاهپوستند) [قدیمی، مجاز] zangi سیاهپوست: ◻︎ چو شب گشت چون روی زنگی سیاه / نه خورشید پیدا نه تابندهماه (فردوسی۴: ۳۰۲۹).
-
شارق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] šāreq ۱. برآینده.۲. تابنده؛ تابان و درخشان.۳. (اسم) خورشید هنگامی که برآید؛ آفتاب.
-
تابان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tābān ۱. تابنده؛ درخشان؛ روشن؛ روشناییدهنده.۲. (بن مضارع تاباندن) = تاباندن۱
-
تاب
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ تابیدن و تافتن) tāb ۱. = تابیدن۱۲. = تافتن۲۳. تابنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): جهانتاب، شبتاب، تونتاب.۴. (اسم) [قدیمی] فروغ؛ روشنی.۵. (اسم) [قدیمی] گرمی.