کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیکاری و بی هنری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هنرمندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) honarmandi باهنر بودن و آثار هنری بهوجود آوردن.
-
سوررئالیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: surréalisme] surre'ālism نهضت هنری که هدف آن بیان احساس و ارائۀ تخیلات و اندیشههای آزاد بیقیدوبند بود و پیروان آن معتقد بودند که هنرمند باید بدون ملاحظۀ قیود اخلاقی، وابستگی ذهنی، تعصب و یا مراعات قواعد ادبی و هنری آنچه به مغز و...
-
ژانر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: genre] žānr گونه یا نوع خاصی از اثر ادبی، هنری، و مانند اینها.
-
میزانسن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: mise en scène] (هنر) mizānsen در سینما و تئاتر، تنظیم صحنه و امور فنی و هنری یک نمایشنامه.
-
آنتیک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: antique] ‹انتیک› 'āntik ویژگی هر شیء قدیمی و تاریخی که ارزش هنری داشته باشد.
-
متعلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] mota'allem کسی که علم و هنری را از دیگری فرامیگیرد؛ دانشآموز.
-
پوئن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: point] po'an نمرهای که در کارهای کلاسی یا مسابقات هنری و ورزشی به شخص داده میشود.
-
موزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: musée] muze مکانی که آثار هنری، تاریخی، و باستانی در آن نگهداری یا به معرض نمایش عمومی گذارده میشود.
-
جشنواره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) jašnvāre مراسمی همگانی برای نمایش آثار هنری، بزرگداشت یک واقعه، ادای احترام به یک شخص، و امثال آن؛ فستیوال.
-
همه فن حریف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] [مجاز] hamefanharif کسی که در هر کار و هر هنری دست دارد.
-
هنرستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) honarestān آموزشگاهی که در آنجا فنون هنری از قبیل نقاشی، موسیقی، و امثال آنها تعلیم داده میشود.
-
کلاسیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: classicisme] kelāsism ۱. اصول و قواعد ادبی و هنری یونان و روم قدیم که در دورۀ رنسانس احیا شد.۲. (اسم مصدر) پیروی از این اصول در آثار ادبی.
-
چرب دستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] čarbdasti چیرهدستی؛ چابکی و جلدی؛ مهارت در کار و هنری: ◻︎ چربدستی فلک بین تو که بیخامه و رنگ / کرد اطراف چمن را همه پرنقشونگار (انوری: ۱۸۷).
-
آماتور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: amateur] 'āmātor کسی که به خاطر میل و علاقۀ شخصی و نه برای کسب درآمد، در یکی از رشتههای هنری، ورزشی، یا فنی فعالیت میکند.
-
شیوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šive ۱. راه و روش؛ طریقه.۲. سبک هنری.۳. [مجاز] حیله؛ نیرنگ.۴. [قدیمی] حالت؛ وضع.۵. [قدیمی] ناز و عشوه.