کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیمار بستری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
صاحب فراش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی، مجاز] sāhebfa(e)rāš بیمار بستری.
-
سرپایی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sarpāy(')i ۱. کفشی که در خانه به پا میکنند؛ دمپایی.۲. (قید) بهصورت ایستاده.۳. (صفت) ویژگی بیماری که بدون بستری کردن مورد معالجه قرار میگیرد: بیمار سرپایی.۴. (صفت) ویژگی معالجهای که بدون بستری کردن انجام میشود: معالجهٴ سرپایی.۵. (صفت) و...
-
اهل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: اهالی] 'ahl ۱. شایسته؛ سزاوار.۲. (اسم) خانواده.۳. (اسم) فامیل؛ افراد خانواده و عشیره؛ قوموخویش؛ خاندان.۴. (اسم) کسانی که در یک جا اقامت دارند.۵. (اسم) وابسته؛ علاقهمند؛ پیرو: اهل تریاک، اهل سفر، اهل تسنن.۶. دارای ویژگیها و ا...