کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیش خواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کم بیش
فرهنگ فارسی عمید
(قید) kambiš = کَم 〈 کم و بیش
-
جستوجو در متن
-
خواری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xāri ۱. خوار شدن؛ پستی؛ زبونی.۲. [قدیمی] خوار بودن.
-
تذلل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tazallol ۱. خود را خواروذلیل نشان دادن؛ اظهار خواری و فروتنی کردن.۲. خواری؛ زبونی.
-
می خواری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) meyxāri بادهنوشی.
-
ارجمندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ خواری] 'arj[o]mandi بزرگواری؛ عزت.
-
استکانت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استکانة] [قدیمی] 'estekānat خواری؛ فروتنی.
-
کبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] kabt خواری؛ رسوایی.
-
ذلالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ذلالة] zalālat ذلیل شدن؛ خوار شدن؛ خواری.
-
فرومایگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) forumāyegi ۱. پستی.۲. خواری.
-
زبونی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) zabuni ۱. خواری؛ پستی.۲. سستی و ناتوانی.
-
ناکسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] nāka(e)si فرومایگی؛ پستی و خواری.
-
نذالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نذالة] [قدیمی] nazālat فرومایگی؛ ناکسی؛ خواری.
-
نمک خواری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] namakxāri نانونمک کسی را خوردن.
-
صغار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] saqār خوار شدن؛ خواری.