کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیش بها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کم بیش
فرهنگ فارسی عمید
(قید) kambiš = کَم 〈 کم و بیش
-
جستوجو در متن
-
بها
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bahā قیمت؛ ارزش؛ نرخ.
-
بی بها
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bibahā بیقیمت؛ بیارزش.
-
کم بها
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kambahā کمقیمت؛ کمارزش.
-
فی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] fi قیمت؛ بها.
-
نرخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (اقتصاد) nerx ارزش چیزی؛ قیمت؛ بها.
-
ارزیابی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'arzyābi ۱. تعیین بها و ارزش چیزی.۲. بررسی.
-
بها
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بهاء] [قدیمی] bahā ۱. روشنی؛ درخشندگی.۲. رونق.۳. زیبایی؛ نیکویی.
-
ثمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] saman قیمت چیزی؛ بها.〈 ثمنِ بَخس: بهای کم.
-
ذی قیمت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ziqeymat دارای ارزش و بها؛ با ارزش؛ گرانبها؛ پربها.
-
اجاره بها
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] 'ejārebahā پولی که مستٲجر بابت کرایۀ جایی به مالک یا موجر میدهد؛ مالُالاجاره.
-
اخش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'axš بها؛ ارزش؛ قیمت: ◻︎ خود فزاید همیشه مهر فروغ / خود نماید همیشه گوهر اخش (عنصری: ۳۳۷).
-
بهایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بها [= بهاءالله]، لقب میرزاحسینعلی نوری) [عربی. فارسی] bahāy(')i پیرو فرقۀ بهائیت.
-
گران بها
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) gerānbahā ۱. هرچیز گرانقیمت و کمیاب.۲. [مجاز] آنچه ارزش بسیار داشته باشد؛ بهاگیر؛ بهاور.