کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیش از حد لزوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کم بیش
فرهنگ فارسی عمید
(قید) kambiš = کَم 〈 کم و بیش
-
جستوجو در متن
-
صرفه جویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] sarfejuy(')i اندازه نگه داشتن در خرج؛ دقت و توجه به اینکه چیزی زیادتر از حد لزوم صرف و خرج نشود؛ صرفهکاری.
-
رپرتوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: répertoire] (موسیقی) repertuvār مجموعۀ اجراها و نمایشهای از پیش تمرینشده که در صورت لزوم در هر زمانی قابل ارائه و اجرا هستند.
-
ضروری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ضرورة) [عربی: ضروریّ] zaruri ۱. واجب؛ لازم.۲. آنچه مورد لزوم و احتیاج باشد.۳. کاری که انسان ناگزیر از انجام دادن آن باشد.
-
درگذراندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹درگذرانیدن› [قدیمی] dargozarāndan گذراندن؛ از حد برون بردن.
-
سرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] saraf زیادهروی و تجاوز از حد اعتدال.
-
افراط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'efrāt از حد درگذشتن؛ از حدواندازه تجاوز کردن؛ زیادهروی کردن؛ زیادهروی.
-
مبلغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مبالغ] mablaq ۱. اندازه و مقداری از پول.۲. [قدیمی] حد رسیدن؛ جای رسیدن.۲. [قدیمی] حد و نهایت چیزی.
-
فراخ رو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] farāxro[w] وی ویژگی کسی که از حد خود تجاوز میکند.
-
فظاعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: فظاعة] [قدیمی] fazā'at از حد درگذشتن در رسوایی و زشتی.
-
پسربچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pesarbačče پسری که از مرحلۀ کودکی گذشته اما هنوز به حد بلوغ نرسیده.
-
زیاده روی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [مجاز] ziyāderavi تجاوز از حد معین؛ افراط در کاری.
-
پی فراخ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] peyfarāx کسی که از حد درمیگذرد؛ تندرو؛ افراطکننده.
-
تخطی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taxatti ۱. خطا کردن.۲. از حد خود تجاوز کردن.