کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیستم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیستم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بیستمین› bistom آنکه یا آنچه در مرتبۀ بیست واقع شده.
-
جستوجو در متن
-
شیلینگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: shilling] šiling واحد پول پیشین انگلیس برابر با ۱۲ پنی یا یکبیستم پوند.
-
دادائیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: dadaïsm] dādā'ism مکتبی ادبی در اروپا و در نیمۀ اول قرن بیستم که پیروان آن در نوشتهها و اشعار خود، کلمات را خلاف معنی واقعی آنها به کار میبردند و گاه جملههایی نامفهوم، مشوش، و شبیه هذیان تلفیق میکردند.
-
بهرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ورهرام، وهرام، ورهران› bahrām ۱. (نجوم) مریخ.۲. [قدیمی] روز بیستم از هر ماه خورشیدی: ◻︎ ای روی تو بهخوبی افزون ز مهر و ماه / بهرامروز بادۀ بهرامرنگخواه (مسعودسعد: ۵۴۹).۳. [قدیمی] در ایران باستان، فرشتۀ موکل بر مسافران.
-
شاهی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šāhi ۱. پادشاهی؛ شاه بودن؛ فرمانروایی؛ سلطنت.۲. (صفت نسبی، منسوب به شاه) مربوط به شاه.۳. (اسم) [منسوخ] واحد سنتی پول ایران که در دورۀ قاجاریه برابر با پنجاه دینار (= دو پول) و در دورۀ پهلوی برابر با یک بیستم ریال (= پنج دینار) بوده است.۴...