کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرون گذاشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیرون سو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] birunsu = برونسو
-
بیرون شد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بیرونشو› [قدیمی] birunšod راه بیرون شدن؛ محل خروج.
-
جستوجو در متن
-
مانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] mānidan ۱. باقی گذاشتن؛ گذاشتن.۲. رها کردن؛ ماندن.
-
گذاشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) gozāštan = گذاردن
-
استبقا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استبقاء] [قدیمی] 'estebqā ۱. باقی گذاشتن.۲. زنده گذاشتن.
-
فرانهادن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] farāne(a)hādan ۱. نهادن؛ گذاشتن.۲. در میان گذاشتن.
-
ایداع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'idā' به ودیعت گذاشتن مالی در نزد کسی؛ ودیعه گذاشتن؛ سپردن.
-
بازنهادن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] bāzna(e)hādan ۱. نهادن؛ گذاشتن.۲. برجا گذاشتن.۳. قرار دادن چیزی در جایی.
-
تخلیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taxlif ۱. خلیفه گردانیدن کسی بهجای خود.۲. کسی یا چیزی بعد از خود باقی گذاشتن؛ واپس گذاشتن.
-
اعجام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'e'jām ۱. نقطه گذاشتن بر حروف.۲. رفع کردن ابهام نوشتهای بهوسیلۀ نقطهگذاری، اعراب گذاشتن، یا تفسیر.
-
ابقا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ابقاء] 'ebqā ۱. باقی گذاشتن؛ برجا گذاشتن چیزی.۲. پایدار نگه داشتن.۳. [قدیمی] زنده داشتن.۴. [قدیمی] رحم کردن به حال کسی؛ ترحم؛ شفقت.
-
فروگذاشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] forugozāštan ۱. پایین گذاشتن.۲. پایین انداختن.۳. پایین آوردن.۴. مهمل گذاشتن.۵. اهمال کردن؛ کوتاهی کردن.
-
رهن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] rahn ۱. گرو گذاشتن؛ چیزی را نزد کسی گرو گذاشتن.۲. (اسم) آنچه نزد کسی بگذارند و به قدر ارزش آن پول قرض کنند؛ گرو؛ گروی.
-
بتاییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] betay(')idan گذاشتن؛ نهادن؛ رها کردن.