کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرون سریدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیرون سو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] birunsu = برونسو
-
بیرون شد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بیرونشو› [قدیمی] birunšod راه بیرون شدن؛ محل خروج.
-
جستوجو در متن
-
سر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] sor ۱. لغزنده.۲. (بن مضارعِ سریدن) = سُریدن〈 سُر خوردن: (مصدر لازم) [عامیانه]۱. لیز خوردن؛ سریدن؛ لغزیدن.۲. از روی سرسره یا جای سراشیب خزیدن و فرود آمدن.〈 سُر دادن: (مصدر متعدی) [عامیانه] چیزی را در جای صاف و هموار لغزاندن و...
-
سریدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) soridan لیز خوردن؛ سُر خوردن؛ لغزیدن.