کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرون زهیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیرون سو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] birunsu = برونسو
-
بیرون شد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بیرونشو› [قدیمی] birunšod راه بیرون شدن؛ محل خروج.
-
جستوجو در متن
-
زه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) zeh ۱. (زمینشناسی) آب زیرزمینی که از زمین یا شکاف سنگ تراوش میکند.۲. (بن مضارعِ زهیدن) = زهیدن۳. (اسم مصدر) [قدیمی] زایش.۴. [قدیمی] نطفه.۵. [قدیمی] بچه.۶. (زیستشناسی) [قدیمی] = زهدان〈 زه زدن: (مصدر لازم) [عامیانه]۱. از پا درآمدن بهسبب...
-
زهش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] ze(a)heš ۱. زایش.۲. تراوش. = زهیدن
-
زهیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] ze(a)hidan ۱. زاییدن؛ بچه آوردن.۲. (مصدر لازم) تراویدن.۳. (مصدر لازم) تراویدن آب از درز چیزی.۴. [مجاز] به وجود آمدن: ◻︎ قوتت از قوت حق میزهد / نه از عروقی کز حرارت میجهد (مولوی: ۳۳۷).