کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرون روفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیرون سو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] birunsu = برونسو
-
بیرون شد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بیرونشو› [قدیمی] birunšod راه بیرون شدن؛ محل خروج.
-
جستوجو در متن
-
روفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ruftan = روبیدن
-
گردروبی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] gardrubi روفتن گردوخاک؛ غبارروبی.
-
فارفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] fāroftan ۱. بازروفتن؛ دوباره روفتن.۲. جارو کردن.
-
خاک روبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xākrube خاکوخاشاک و آشغالی که از جارو کردن زمین یا روفتن جایی جمع میشود.