کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرحم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
بی رحم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] birahm ۱. سنگدل.۲. ظالم؛ ستمکار.
-
جستوجو در متن
-
دیودل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] divdel ۱. تیرهدل.۲. بددل.۳. سنگدل و بیرحم.۴. شجاع و دلیر.
-
دیوجان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] divjān ۱. بدنفس؛ بدطینت؛ شیطانصفت.۲. سختجان.۳. سالخورده.۴. دلاور و شجاع.۵. بیرحم.