کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیدار ماندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] sahar بیدار ماندن؛ بیدار ماندن در شب؛ بیداری.
-
تهجد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahajjod ۱. شبزندهداری؛ بیدار ماندن در شب برای نماز و عبادت.۲. [مجاز] نماز شب.۳. [قدیمی] خوابیدن در شب.۴. [قدیمی] بیدار شدن در شب. Δ در معنای ۱ و ۲ از اضداد است.
-
اختر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: axtar] 'axtar ۱. (نجوم) ستاره.۲. (نجوم) هریک از اجرام آسمانی: ◻︎ ز گردنده هفتاختر اندر سپهر / یکی را ندیدم بدو رای و مهر (فردوسی: ۷/۳۳۷)۳. (زیستشناسی) گیاه زینتی گرمسیری با برگهای پهن، ساقههای بلند و گلهایی به رنگ سرخ، صورتی، ...