کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیابان گردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیابان گرد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) biyābāngard ۱. کسی که در بیابانها میگردد.۲. کسی که در بیابان زندگی میکند.۳. چادرنشین.
-
بیابان نشین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) biyābānnešin کسی که در بیابان و در زیر چادر زندگی میکند؛ صحرانشین.
-
بیابان نورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) biyābānnavard انسان یا حیوانی که در بیابانها میگردد؛ بیابانگرد.
-
جستوجو در متن
-
پره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: parrak] parre ۱. هر یک از تیغههای پروانه.۲. دامن، طرف، و کنارۀ چیزی: پرۀ بیابان، پرۀ دشت، پرۀ کوه، ◻︎ از پرۀ دشت سوی آن سنگ / گردی برخاست توتیارنگ (نظامی: ۴۶۴).۳. هرچیز پَرمانند: پرۀ قفل، پرۀ آسیاب، پرۀ بینی.۴. [قدیمی] حلقه و دایرۀ لشک...