کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بِکِش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سلب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] salb ۱. ربودن.۲. کندن و جدا کردن چیزی از چیز دیگر.۳. [مقابلِ ایجاب] (فلسفه) مترادف با نفی.〈 سلب و ایجاب: (ادبی) در بدیع، وقتی شاعر در شعر خود موضوعی را از جهتی نفی و از جهتی اثبات کند. مثل این شعر: مرا به شام جدایی به تیغ هجر م...
-
خان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: xānak] xān ۱. شیار مارپیچی درون لولۀ تفنگ.۲. [قدیمی] خانه؛ سرا.۳. [قدیمی] لانۀ زنبور؛ کندو.۴. [قدیمی] آتشکده.۵. [قدیمی] کاروانسرا.۶. [قدیمی] مرحله.〈 خانومان: = خانمان ◻︎ مرا از خانومان بانگ تو افکند / که ویران باد یکسر خانومانت...
-
ساز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sāz ۱. (موسیقی) هریک از آلات موسیقی که برای نواختن نغمههای موسیقی به کار میرود.۲. (موسیقی) آهنگ.۳. (بن مضارعِ سازیدن و ساختن) = ساختن۴. [قدیمی] آلت؛ وسیله؛ ابزار؛ اسبابوادوات.۵. [قدیمی] اسلحه، خواربار، و سایر لوازم مورد استفاده در جنگ؛ آلت ...