کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بُسُرْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بسر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] bosr ۱. هرچیز تازه و نو.۲. خرمای نارس؛ خرمایی که تازه رنگش زرد شده و هنوز خوب نرسیده است.
-
واژههای همآوا
-
بثر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: بُثُور] (پزشکی) [قدیمی] basr ۱. آبلهریزه که روی پوست بدن ایجاد میشود.۲. جوش.
-
بسر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] bosr ۱. هرچیز تازه و نو.۲. خرمای نارس؛ خرمایی که تازه رنگش زرد شده و هنوز خوب نرسیده است.
-
بصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: ابصار] (زیستشناسی) basar ۱. بینایی؛ حس بینایی.۲. چشم.