کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بُرنده ای 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
برنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) borande ۱. دارای توانایی برای بریدن؛ تیز.۲. [عامیانه، مجاز] دارای توانایی در انجام کارها؛ قاطع.
-
جستوجو در متن
-
جان دارو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jāndāru ۱. دارویی که حفظ جان کند و زندگی دوباره ببخشد؛ نوشدارو؛ تریاق؛ پادزهر؛ داروی ضدزهر: ◻︎ جان نالان را به داروخانهٴ گردون مبَر / کز کَفَش جانداروی بیسم نخواهی یافتن (خاقانی: ۳۶۱).۲. ازبینبَرندۀ ناراحتی: ◻︎ ای سخنت مُهر زبانهای...
-
باد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vāt] bād ۱. (هواشناسی) هوای متحرک؛ حرکت شدید یا ضعیف هوا که در اثر اختلاف درجۀ حرارت و به هم خوردن تساوی وزن مخصوص در نقاط مختلف کرۀ زمین به وجود میآید.۲. ‹واد› ورم، آماس، و برآمدگی در بدن یا چیز دیگر.۳. [مجاز] غرور؛ نخوت؛ خودبینی.&la...