کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَست نوک به نوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bost ۱. بستان؛ باغ.۲. [قدیمی] گلزار.
-
تله بست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] talebast ۱. چوبهای افقی و عمودی که پیش از ساختن دیوار بر پا میکنند و بعد میان آنها را با آجر تیغه میکشند؛ چوببست؛ چوببندی.۲. چوببستی که کارگران ساختمانی در بیرون یا درون ساختمان برپا میکنند که روی آن بایستند و کار بکنند.
-
پای بست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [قدیمی، مجاز] pāybast = پابست: ◻︎ اول اندیشه وآنگهی گفتار / پایبست آمدهست و پس دیوار (سعدی: ۵۶)، ◻︎ خواجه در بند نقش ایوان است / خانه از پایبست ویران است (سعدی: ۱۵۰).
-
جستوجو در متن
-
نوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نک، تک› nok ۱. (زیستشناسی) منقار پرنده.۲. تیزی سر چیزی: نوک سوزن، نوک قلم، نوک کارد، نوک شمشیر.۳. گوشه.
-
تک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] tok ۱. نوک؛ منقار.۲. تیزی سر چیزی، مثل نوک سوزن، خنجر، نیزه، و امثال آنها.
-
نک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) nok = نوک
-
سرانگشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sar[']angošt نکانگشت؛ نوک انگشت.
-
پیغو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) piqu پرندهای شکاری از تیرۀ باز با بالهای سفید، نوک سیاه و چشمهای قهوهای مایل به قرمز.
-
قوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] (زیستشناسی) quš پرندهای شکاری با نوک خمیده، پنجههای قوی، و پرهای بلند؛ باشه.
-
منقار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) menqār ۱. نوک پرندگان.۲. [قدیمی] پوزۀ چهارپایان.
-
ایریدیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: iridium] (شیمی) 'iridiyom فلزی به رنگ سفیدِ نقرهای و بسیارسخت و شکننده که در ساخت آلیاژها و اتصالات الکتریکی، نوک خودنویس، سوزن تزریق و همچنین به عنوان کاتالیزور استفاده میشود.
-
بادبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bādbar نوعی وسیلۀ بازی چوبی به اندازۀ تخممرغ با نوک فلزی، که با کشیدن نخی که به دور آن پیچیدهشده، روی زمین دور خود میچرخد.
-
قمری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) qomri پرندهای خاکیرنگ و کوچکتر از کبوتر با سر کوچک، گردن کشیده، و نوک باریک؛ یاکریم؛ موسیکوتقی.
-
ماژیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: magique] māžik قلمی دارای محفظهای از جوهر و نوک نمدی که برای نوشتن و نقاشی کابرد دارد.