کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بویایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بویایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر، اسم) (زیستشناسی) buyāy(')i از حواس پنجگانه که بوها را درک میکند؛ شامه.
-
جستوجو در متن
-
بوییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) buy(')idan بوی چیزی را به قوۀ بویایی دریافتن؛ بو کردن؛ بو کشیدن.
-
حواس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حواسّ، جمعِ حاسَّة] (زیستشناسی) havās = حاسه〈حواس پنجگانه (خمسه): (زیستشناسی) بویایی، چشایی، لامسه، شنوایی، و بینایی.
-
شامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شامَّة] (زیستشناسی) šāmme از حواس پنجگانۀ انسان که بوها را درک میکند و عضو آن بینی است؛ بویایی.
-
حاسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حاسَّة، جمع: حَواسّ] [قدیمی] hāsse ۱. = حاس۲. قوۀ نفسانی که اشیای را درک میکند و به آثار و اشیای خارجی پی میبرد؛ هریک از حواس پنجگانه (شنوایی، بینایی، بویایی، چشایی، و بساوایی).
-
شم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شمّ] šam[m] ۱. [مجاز] استعداد و توانایی درک و فهم در زمینۀ خاصی بدون یادگیری.۲. حس بویایی؛ شامه.۳. (بن مضارعِ شمیدن) = شمیدن۲۴. [قدیمی] رایحه؛ بو.
-
سگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sak] (زیستشناسی) sag پستانداری اهلی از راستۀ گوشتخواران با حس شنوایی و بویایی بسیار قوی که برای پاسبانی خانه، نگهبانی گله، کمک به شکارچیان و عملیات جستجو از آن استفاده میشود.〈 سگ آبی: (زیستشناسی) = بیدستر〈 سگ هرزهمَرَس:۱....