کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهروز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهروز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بهروزه، بهروج، بهروجه› [قدیمی] behruz ۱. خوشبخت؛ نیکبخت.۲. نوعی بلور کبودرنگ و شفاف: ◻︎ چنان مستم چنان مستم من امروز / که پیروزه نمیدانم ز بهروز (مولوی: لغتنامه: بهروز).۳. (اسم) [قدیمی، مجاز] برده.
-
جستوجو در متن
-
بهروج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] behruj = بهروز
-
بهروزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] behruze = بهروز
-
روزبه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] ruzbeh بهروز؛ نیکروز؛ خوشبخت.