کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهتان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهتان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] bohtān ۱. دروغ.۲. افترا؛ تهمت.
-
جستوجو در متن
-
شاخچه بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] šāxčebandi تهمتبندی؛ تهمتسازی؛ بهتان.
-
افتعال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'efte'āl ۱. بهتان و دروغ بستن به کسی.۲. چیز نو پدید آوردن.۳. (اسم) از بابهای ثلاثی مزید زبان عربی.
-
چربک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čo(a)rbak ۱. دروغ.۲. بهتان.۳. سخنی که بهطریق غمز و سعایت دربارۀ کسی بگویند: ◻︎ مرا به چربک صاحبغرض ز بیخ مکن / که من به باغ فصاحت درخت بارورم (ظهیرالدین فاریابی: ۱۳۲).۴. چیستان
-
چفته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) čafte ۱. خم؛ خمیده؛ خمشده؛ کج: ◻︎ بدین مانَد این قامت چفتهام / که گویی به گل در فرورفتهام (سعدی۱: ۱۸۳ حاشیه).۲. (اسم) طاق و سقف خمیده.۳. (اسم) [قدیمی] دروغ؛ بهتان؛ گمان بد: ◻︎ من بر سخا و تربیتت کیسه دوخته / حساد مینهند بهتضریب چفتهام (کم...