کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بنک› (زیستشناسی) bane ۱. گیاهی درختی شبیه درخت پسته که از تنۀ آن سقز و از گُل و برگ آن رنگ سرخی بهدست میآید که در رنگرزی به کار میرود؛ بنگلک؛ چاتلانقوش؛ سقز.۲. میوۀ این درخت که از آن ترشی درست میکنند و دارای دانۀ روغنی است.
-
بنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: bonag] bone ۱. بار و اسباب سفر.۲. [قدیمی] جا؛ مکان.۳. [قدیمی] خانه.۴. [قدیمی] رخت؛ لباس.۵. [قدیمی] مال؛ دارایی.
-
بنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bone ۱. اصل؛ بنیاد.۲. (زیستشناسی) ساقه؛ تنه.۳. (زیستشناسی) ریشه: ◻︎ هر شجر باغ ز سر تا بنه / مانده ز بی برگی خود برهنه (امیرخسرو: مجمعالفرس: بنه).۴. (زیستشناسی) درختچه.〈 از بنه: ‹ازبن› [قدیمی] از بیخ؛ از ریشه؛ از اصل.
-
واژههای مشابه
-
بنه کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bonekan حرکت دستهجمعی یک خانواده با تمام اموال و دارایی از جایی به جایی یا از شهری به شهر دیگر.
-
بنه گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bonegāh جای بنه.
-
جستوجو در متن
-
نانکش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] nānkeš بنه؛ بار درخت بنه؛ بطم؛ حبةالخضرا.
-
بنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] banak = بَنه
-
بطم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] botm = بَنه
-
خنجک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] xonjak = بَنه
-
چاتلانقوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹چتلانقوش، چتلاقوچ› (زیستشناسی) čātlānquš ثمر درخت بنه یا پستۀ وحشی که از آن ترشی درست میکنند؛ بنه؛ بنگلک.
-
خانه کوچ
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] xānekuč = بنهکن
-
صمغ البطم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] samqolbotm سقز؛ صمغ درخت بنه.
-
بنگلک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بنگل، بویگلک، بوگلک، بنک› (زیستشناسی) [قدیمی] bongolak ۱. = بَنه۲. بوتۀ گل.۳. درخت گل.