کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بندگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بندگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bandgāh ۱. (زیستشناسی) محل اتصال دو استخوان در بدن؛ بند؛ مفصل.۲. دره.۳. جای ساختن سد.
-
جستوجو در متن
-
پیوندگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] peyvandgāh ۱. محل اتصال دو استخوان در بدن؛ بندگاه؛ بند؛ مفصل.۲. جای پیوند.
-
بجول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بجل، پچول، بژول، پژول، وژول› (زیستشناسی) bojul استخوانی که در مچ پایین دو غوزک قرار دارد؛ استخوان بندگاه پا و ساق؛ شتالنگ؛ کعب.
-
کعب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: کعاب و کعوب] ka'b ۱. (زیستشناسی) بند استخوان؛ استخوان بندگاه پا و ساق.۲. (زیستشناسی) پاشنۀ پا؛ شتالنگ.۳. (ریاضی) ریشۀ سوم عدد.