کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنجک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بنجک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بندک، بندش› [قدیمی] bonjak پنبۀ زدهشده و گلولهکردهشده؛ غنده.
-
جستوجو در متن
-
بندش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بندک، پندش، کندش› [قدیمی] bandaš پنبۀ زدهشده و گلولهکردهشده برای رشتن؛ غنده؛ بنجک.
-
کندش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] kondeš پنبۀ زدهشده که آن را برای ریسیدن پیچیده و گلوله کرده باشند؛ غنده؛ بندش؛ بندک؛ بنجک.