کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنا کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] hadm خراب کردن بنا؛ ویران کردن.
-
رم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ram[m] اصلاح کردن؛ نیکو کردن؛ اصلاح کردن و درست کردن خرابی بنا یا چیز دیگر.
-
ابتنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ابتناء] [قدیمی] 'ebtenā ۱. بنا کردن.۲. ساختن.
-
مرمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مرَمّة] mare(a)mmat ۱. تعمیر کردن؛ اصلاح کردن بنا یا چیز دیگر.۲. [قدیمی، مجاز] بهبود بخشیدن.
-
بنیاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: bundāt] ‹بنلاد، بنداد› bonyād ۱. بیخ؛ پایه؛ اصل؛ شالوده.۲. پی دیوار.〈 بنیاد کردن: (مصدر متعدی)۱. بنا کردن.۲. شالوده ریختن.۳. آغاز کردن؛ دست به کاری زدن.〈 بنیاد نهادن: (مصدر متعدی)۱. شالوده ریختن.۲. بنا کردن.۳. آغاز کردن.
-
ساختمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sāxtemān ۱. بنا؛ عمارت.۲. (اسم مصدر) ساختن؛ بنا کردن.۳. طرز ساخت.
-
اشادت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اشادة] [قدیمی] 'ešādat ۱. برافراشتن چیزی.۲. بلند کردن بنا.۳. بلند گردانیدن قدر و منزلت کسی.۴. آشکار کردن چیزی.۵. نسبت دادن سخنی به کسی.
-
سازیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] sāzidan ۱. ساختن؛ درست کردن: ◻︎ تو سازیدی این هفت چرخ روان / ستاده معلق زمین در میان (اسدی: ۱۵۳).۲. بنا کردن.۳. ترتیب دادن.۴. آراستن.۵. آماده کردن.
-
خشت کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) xeštkār ۱. کسی که گِل به قالب میزند و خشت درست میکند.۲. کسی که کارش آجرچینی و بنا کردن دیوارهای ساختمان با خشت یا آجر است.
-
پاستوریزاسیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: pasteurisation] pāstorizāsiyon عمل حرارت دادن به شیر و بعضی مایعات دیگر بنا بر اصول علمی پاستور برای نابود ساختن باکتریهای آن؛ پاستوریزه کردن.
-
نسف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] nasf ۱. بنا را از اصل برکندن و ویران ساختن.۲. دانه را با غربال بیختن و پاک کردن.۳. پراکنده ساختن باد خاک را.
-
ساختن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: sāxtan] sāxtan ۱. درست کردن براساس نقشه و طرح قبلی.۲. بنا کردن.۳. چیزی را آماده کردن و پدید آوردن.۴. آراستن و ترتیب دادن.۵. سازگاری کردن؛ سازیدن.۶. از نیست هست کردن؛ آفریدن؛ خلق کردن.۷. تغییر دادن: ◻︎ چگونه ساخت از گل مرغ عیسی / ...
-
پی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pād] pey ۱. بخش زیرین بنا، بهویژه زیر دیوارها و ستونها که خاک آن را برداشته و بهجای آن مصالح بادوامتر ریختهاند؛ فونداسیون.۲. پای؛ پا.۳. [قدیمی] رد پا.۴. [قدیمی] نشان؛ اثر.۵. [قدیمی] بنیان؛ شالوده؛ پایه.〈 پیِ: (حرف اضافه) [مجاز...
-
آمودن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹آماییدن، آمادن› [قدیمی] 'āmudan ۱. ساختن.۲. آراستن: ◻︎ در آمودن آن همایونبنا / نماند ایچ باقی به گنجینهها (دقیقی: ۱۱۳).۳. در رشته کشیدن.۴. آماده کردن.۵. آمیختن؛ درهم کردن.۶. (مصدر لازم) آراسته شدن.۷. آمیخته شدن.
-
کدواده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کدواد، کرداد، کرداده، کدلاده› [قدیمی] kad[a]vāde ۱. دیوار.۲. پی دیوار: ◻︎ ز فرع بیش طلب اصل کز برای بنا / درست باید کردن نخست کدواده (شمس فخری: مجمعالفرس: کدواده).