کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بِناء، جمع: ابنیه] ba(e)nā ۱. عمارت؛ ساختمان.۲. بُن؛ پایه؛ اساس.۳. (اسم مصدر) ساختن.〈 بنا کردن: (مصدر متعدی) عمارت کردن؛ ساختمان کردن؛ ساختن عمارت.〈 بنا نهادن: (مصدر متعدی)۱. ساختمان کردن.۲. بنیاد کردن؛ بنا کردن؛ قرارگذاشتن.
-
بنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] bannā کسی که پیشهاش ساختن خانه و سایر کارهای ساختمانی است؛ سازندۀ عمارت؛ گِلکار؛ والادگر؛ راز.
-
جستوجو در متن
-
مبنی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مبنیّ] mabni بناشده.
-
مبانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] mabāni ۱. [جمعِ مبنی] = مبنا۲. [جمعِ بَنا] [قدیمی] = بَنا
-
بنیادگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] bonyādgar بنا؛ معمار.
-
ابتنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ابتناء] [قدیمی] 'ebtenā ۱. بنا کردن.۲. ساختن.
-
حکمت آیین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] hekmat[']āy(')in بنا شده براساس حکمت، خرد، و دانش.
-
تقویض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqviz چوبها و طنابهای بنا را برآوردن.
-
روکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) rukār روی بنا؛ نمای ساختمان.
-
هدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] hadm خراب کردن بنا؛ ویران کردن.
-
تهدیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahdim ویران ساختن بنا.
-
ساختمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sāxtemān ۱. بنا؛ عمارت.۲. (اسم مصدر) ساختن؛ بنا کردن.۳. طرز ساخت.
-
بام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: bān] ‹بان› bām طرف بیرونی سقف بنا؛ پشت بام.
-
بناگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، فارسی] [قدیمی] ba(e)nāgar ۱. معمار؛ بنا.۲. کارگر ساختمانی.