کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] balx ظرف شراب: ◻︎ بهای یاسمن و چکریم فرست امروز / که دوستیم دو بلخ شراب داد ایوار (سوزنی: مجمعالفرس: بلخ).
-
بلخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] balx ۱. تکبر.۲. بزرگمنشی.
-
جستوجو در متن
-
بلخی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بلخ) balxi ۱. مربوط به بلخ.۲. از مردم بلخ.
-
بهار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] [قدیمی] bahār ۱. بتخانه؛ بتکده.۲. آتشکده: ◻︎ بهاری دلافروز در بلخ بود / کز او تازهگل را دهن تلخ بود (نظامی۵: ۹۱۸).
-
چغانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به چغان، از بلاد قدیم ماوراءالنهر در کنار یکی از شعب جیحون) ‹چغانیانی، صغانی› [قدیمی] čaqāni از مردم چغان: ◻︎ چغانی و شنگان و ختلان و بلخ / شده روز بر هرکسی تار و تلخ (فردوسی: ۷/۲۷۶).
-
چال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] čāl ۱. اسبی که موهای سرخوسفید درهمآمیخته داشته باشد.۲. = کبک: ◻︎ وگر به بلخ زمانی شکار چال کند / بیاکند همه وادیش را به بط و به چال (عماره: ۳۵۹).
-
نوبهار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از سنسکریت] [قدیمی] no[w]bahār ۱. معشوقۀ زیبا. Δ در اصل، نام معبدی بودایی در بلخ بوده که بتهای زیبا در آن قرار داشته است.۲. شبستان؛ حرمسرا: ◻︎ فرودآمد از تخت سام سوار / به پرده درآمد سوی نوبهار (فردوسی: ۱/۱۶۵).
-
دیوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: divān] divān ۱. (حقوق) دادگاه؛ عدالتخانه.۲. دفترخانه.۳. دفتر حساب.۴. ادارۀ حسابداری.۵. [منسوخ] در عهد خلفا و پادشاهان ایرانی بعد از خلفا، دفتر محاسبات.۶. دفتر شعر و کتابی که اشعار شاعری در آن چاپ شده باشد.〈 دیوان استیفا: [قدیمی]۱....