کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بلار› (زیستشناسی) balāl ثمر گیاه ذرت که آن را روی آتش بریان کنند و بخورند؛ ذرت.
-
جستوجو در متن
-
بلیلانه
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت نسبی، منسوب به بِلال، مؤذن حضرت رسول) [عربی. فارسی، ممالِ بِلالانه] [قدیمی] balilāne به روش بلال؛ مانند بلال: ◻︎ عبایی بلیلانه در تن کنند / به دخل حبش جامهٴ زن کنند (سعدی۱: ۱۲۶).
-
ذرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذرَّة] (زیستشناسی) zorrat گیاهی از تیرۀ غلات، دارای برگهای دراز و ساقۀ راست. بلندیش تا یک متر میرسد. دانههایش زردرنگ و شبیه نخود ریز و در روی شاخۀ کوتاهی به شکل خوشه پهلوی هم و پیوسته به یکدیگر تشکیل میشود و هر شاخه در حدود سیصد دانه ...