کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلادر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلادر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی] [قدیمی] balāda(o)r زینتآلات زنان؛ زیورآلات عروس.
-
بلادر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی] ‹بلادور، بلاذر› (زیستشناسی) balādor گیاهی درختی، کوتاه، و بومی هند با میوهای سیاهرنگ که مصرف دارویی دارد.
-
جستوجو در متن
-
بلاذر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی] (زیستشناسی) [قدیمی] balāzor = بلادُر
-
بلادری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بلادر) [هندی. فارسی] ‹بلادزی› [قدیمی] balādori ۱. ویژگی کسی که بلادر بسیار استفاده میکرد.۲. (اسم) معجونی که از بلادر درست میکردند.۳. [مجاز] دیوانه.