کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بلاء] balā ۱. غم؛ اندوه.۲. رنج.۳. گرفتاری.۴. (اسم مصدر) آزمودن در خیر یا شر؛ آزمایش در نعمت یا محنت.
-
بلا
فرهنگ فارسی عمید
(پیشوند) [عربی] belā کلمۀ نفی؛ بی؛ بدونِ (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بلاتشبیه، بلاشبهه، بلاشک، بلاعوض. Δ استعمال آن تنها بر سر اسم یا مصدر عربی صحیح است.
-
واژههای همآوا
-
بلع
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ بلعیدن) [عربی] bal' ۱. = بلعیدن۲. (اسم مصدر) فروبردن غذا در گلو.
-
جستوجو در متن
-
معوذ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mo'avvez آنچه بلا را دفع میکند؛ دفعکنندۀ بلا.
-
نازله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نازلَة، جمع: نوازل] [قدیمی] nāzele بلا؛ مصیبت.
-
محنت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: محنة، جمع: محن] mehnat بلا؛ سختی؛ رنج.
-
مصیبت زدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] mosibatzadegi ماتمزدگی؛ در رنج و بلا بودن.
-
رزیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رزیَّة، جمع: رَزایا] ‹رزیئه› [قدیمی] raziy[y]e مصیبت عظیم؛ آسیب و بلا.
-
نایبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نائِبة، جمع: نَوائب] [قدیمی] nāy(')ebe حادثه؛ بلا؛ مصیبت.
-
عاهت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عاهة، جمع: عاهات] [قدیمی] 'āhat آنچه چیزی را تباه و فاسد میکند؛ آفت؛ بلا.
-
بلاکش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، فارسی] balāke(a)š کسی که همیشه دچار رنج و سختی و بلا باشد.
-
متفجع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motafajje' دردمند از سختی و بلا؛ مصیبتزده.
-
بلاگردان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، فارسی] balāgardān چیزی که بلا را از انسان بگرداند و دور کند؛ صدقه؛ قربانی؛ بلاچین.