کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسیار قدیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قدما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قدماء، جمعِ قدیم] qodamā = قدیم
-
قدیمه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: قدیمَة، مؤنثِ قدیم، جمع: قدیمات و قدائِم] qadime = قدیم
-
گش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (طب قدیم) go(a)š هریک از چهار خلط بدن.〈 گش زرد: (طب قدیم) صفرا.〈 گش سفید: (طب قدیم) بلغم.〈 گش سرخ: (طب قدیم) خون.〈 گش سیاه: (طب قدیم) سودا.
-
بشتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (طب قدیم) boštar = بشترم
-
قبطی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به قبط، نام مردم قدیم مصر) [جمع: اقباط] qe(o)bti ۱. از مردم مصر قدیم.۲. زبانی از خانوادۀ زبانهای سامی ـ حامی که در قدیم در مصر رایج بود و اکنون متداول نیست و فقط عدۀ کمی از مردم و روحانیان آن را حفظ کردهاند.۳. خطی متعلق به مصریان ب...
-
سودا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سوداء] so[w]dā ۱. (طب قدیم) از اخلاط چهارگانۀ بدن.۲. (طب قدیم) مرض مالیخولیا؛ فساد فکر؛ خیالبافی.۳. [قدیمی، مجاز] عشق.۴. (طب قدیم) جنون.۵. [قدیمی، مجاز] هوا و هوس: ◻︎ روزی تر و خشک من بسوزد / آتش که به زیر دیگ سوداست (سعدی۲: ۳۲۹).
-
دیرینشناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (زمینشناسی) dirinšenāsi شناختن آثار و بقایای جانوران و درختان که از عهد قدیم در طبقات زمین باقی مانده؛ علم آثار و بقایای جانوران عهد قدیم؛ فسیلشناسی؛ پالئونتولوژی.
-
پنج نوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (طب قدیم) panjnuš معجونی که پزشکان قدیم از پنج داروی مقوی میساختهاند؛ فنجنوش: ◻︎ در چارسوی فقر درآ تا ز راه ذوق / دل را ز پنجنوش سلامت کنی دوا (خاقانی: ۴).
-
رامک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] rāma(e)k ۱. (طب قدیم) دارویی مرکب از زاج سیاه، مازو، پوست انار، و صمغ که در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار میرفته.۲. [قدیمی] دارویی خوشبو، مانند مشک.
-
سک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سکّ] (طب قدیم) sok[k] جوشاندهای که در طب قدیم از مازو و شیرۀ خرما و مشک برای بیمار درست میکردند و خاصیت قبض داشت.
-
بادشنام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (طب قدیم) [قدیمی] bādešnām = باد 〈 بادِ سرخ
-
باستان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bāstān ۱. کهنه؛ گذشته؛ دیرین.۲. (اسم) زمان قدیم.
-
بسترم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (طب قدیم) [قدیمی] bostorm = بشترم
-
بلجم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (طب قدیم) baljam = بلغم
-
کاولی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به کاوُل، نام قدیم کابل) [قدیمی] kāvoli = کابلی