کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بریدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بریدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) boridegi ۱. برش.۲. شکاف.۳. جدایی.
-
جستوجو در متن
-
گسلیدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] gosa(e)lidegi ۱. گسستگی؛ گسیختگی.۲. بریدگی.
-
بره بره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) borreborre خراشدار؛ شیاردار؛ چیزی که دارای بریدگیها یا شیارهای ریز باشد.
-
قطیعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: قطیعَة، جمع: قَطائِع] ‹اقطاعه› [قدیمی] qati'e ۱. جدایی؛ بریدگی.۲. (اسم) وظیفه.۳. (اسم) قطعۀ ملک یا زمین که به کسی واگذار کنند که از درآمد آن زندگانی کند.
-
شتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] šatar ۱. بریدگی.۲. برگشتگی پلک چشم.۳. (اسم) عیب و نقص.۴. (ادبی) = اَشتر
-
سرخس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) saraxs گیاهی با برگهای درشت و بریدگی بسیار و ساقۀ زیرزمینی که بیش از ۶۰۰۰ نوع از آن وجود دارد و برخی از انواع آن تزئینی است.
-
افرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹افراغ› (زیستشناسی) 'afrā درختی شبیه درخت چنار، پرشاخوبرگ و سایهافکن با برگهای پنجهای و دارای بریدگی بسیار که بلندیش تا ۲۰ متر میرسد و چوب آن در مبلسازی به کار میرود.
-
نخل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] naxl ۱. (زیستشناسی) از درختان گرمسیری با تنۀ استوانهای و بیشاخه و برگهای بزرگ و دارای بریدگیهای عمیق؛ درخت خرما.۲. [قدیمی] تابوت.۳. [قدیمی] عماری.۴. [قدیمی] آرایش تابوت مرده.۵. [قدیمی] گل یا درخت مصنوعی که از موم یا کاغذ درست کنند.