کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برگشتگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برگشتگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bargaštegi ۱. وضع و حالت برگشته.۲. واژگونی.
-
جستوجو در متن
-
رده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رِدَّة] [قدیمی] radde ارتداد؛ از دینبرگشتگی.
-
ادبیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ اِدبار] [قدیمی] 'edbir نحوست؛ بدبختی؛ بختبرگشتگی: ◻︎ در جهان چندان که گویی بیشمار / نیستی و محنت و ادبیر هست (انوری: ۵۶۱).
-
شتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] šatar ۱. بریدگی.۲. برگشتگی پلک چشم.۳. (اسم) عیب و نقص.۴. (ادبی) = اَشتر
-
ادبار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ اقبال] 'edbār ۱. بختبرگشتگی؛ تیرهبختی؛ تیرهروزی: ◻︎ چون میگذرد کار چه آسان و چه سخت / واین یک دم عاریت چه ادبار و چه بخت (عنصری: ۳۱۰).۲. (صفت) [عامیانه] کثیف.۳. [قدیمی] پشت کردن؛ رو برگرداندن.
-
ناخنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nāxonak ۱. ‹ناخنه› (پزشکی) گوشت یا پوست زایدی که در گوشۀ چشم تولید و باعث تورم پلک میشود.۲. (زیستشناسی) برگشتگی گلبرگها به شکل ناخن.۳. (زیستشناسی) = اکلیلالملک۴. (اسم مصدر) [قدیمی] گرفتن چیزی با دو ناخن.〈 ناخنک زدن: (مصدر لازم) [عامیا...