کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برون آمده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
برون بر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) borunbar پوستی که روی میوه را میپوشاند.
-
برون سرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بیرونسرا› [قدیمی] borunsarā ویژگی پول قلبی که در خارج از ضرابخانه سکه میزدند.
-
برون سو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بیرونسو› [قدیمی] borunsu طرف بیرون چیزی؛ جهت خارجی چیزی.
-
برون شو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بیرونشو› [قدیمی] borunšo[w] راه بیرون شدن؛ محل خروج.