کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برنج کابلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
برنج زار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹برنجار، گرنجار› berenjzār زمینی که در آن برنج کاشته باشند؛ کشتزار برنج؛ شالیزار.
-
برنج کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) berenjkāri کاشتن برنج؛ عمل نشا کردن برنج؛ شالیکاری.
-
جستوجو در متن
-
برنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bereng = برنج١〈 برنگ کابلی: ‹برنج کابلی› (زیستشناسی) گیاهی با شاخههای دراز، برگهای بیضی، گلهای سفید خوشهای، و میوهای قرمز و تندمزه که مصرف دارویی دارد.