کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برف و باران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
برف روب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) barfrub ۱. روبندۀ برف؛ کسی که برف را از روی بام یا زمین میروبد.۲. ماشینهای مخصوص که در زمستان جادهها را از برف پاک میکنند.
-
جستوجو در متن
-
بوران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] burān سرمای سخت و باد شدید که با برف یا باران همراه است.
-
بارانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به باران) bārāni ۱. مربوط به باران: روز بارانی.۲. [مجاز] دارای اشک: چشم بارانی.۳. دارای باران.۴. (اسم) لباسی که آب در آن نفوذ نمیکند و هنگام باریدن برف و باران بر تن میکنند.
-
آثار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اَثَر] 'āsār نشانهها.〈 آثار عِلوی: [قدیمی] پدیدههای هواشناسی، مانند رعدوبرق، صاعقه، باران، برف، و باد؛ کائناتِ جَو.〈 آثار سِفلی: پدیدههای زمینشناسی، مانند چشمهها، آتشفشانها، کوهها، و معادن.
-
جدامیشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مٲخوذ از مغولی] [قدیمی] je(a)dāmiši نوعی جادوگری که ترکان و مغولان در جنگها با سنگ مخصوصی به نام یده انجام میدادند و معتقد بودند میتوانند در هر فصل از سال برف و باران نازل کنند و باعث شکست دشمن شوند.
-
گتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: guêtre] getr ۱. روپوش نواریشکل کفش که از پارچۀ ضخیم دوخته میشود.۲. تکه پارچهای که مانند ساق پوتین میدوزند و برای محافظت ساق پا از سرما، برف، و باران روی کفش و بالای مچ پا میبندند.
-
سنگک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ سنگ] sangak ۱. نوعی نان که در تنور بر روی سنگریزه پخته میشود.۲. [قدیمی] سنگ خرد؛ سنگ کوچک.۳. (هواشناسی) [قدیمی] = تگرگ: ◻︎ ویحک ای ابر بر گنهکاران / سنگک و برف باری و باران (عنصری: ۳۶۸).
-
پالانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pālāne ۱. چهار دیواری سرپوشیده که بالای بام بر روی پلکان میسازند؛ خرپشته.۲. ردهای از دیوار که با دو آجر سربهسر شبیه شیروانی بر روی دیوار میسازند که برف و باران روی دیوار نماند.
-
ابر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: abr] 'abr ۱. (هواشناسی) بخارهای غلیظشده یا تودۀ قطرات آب و ذرات یخ معلق در جو که از آنها باران، برف، و تگرگ میبارد: ◻︎ تا نگرید ابر کی خندد چمن / تا نگرید طفل کی جوشد لبن (مولوی: ۶۷۸)، ◻︎ ابر ا گر آب زندگی بارد / هرگز از شاخ بید ...
-
فتح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، جمع: فتوح] fath ۱. گشودن؛ باز کردن.۲. پیروز شدن.۳. گشودن شهری و گرفتن آن.۴. گشایش.۵. پیروزی.۶. (اسم) چهلوهشتمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۲۹ آیه.〈 فتح باب:۱. گشودن در.۲. [مجاز] شروع کار.۳. (نجوم) [قدیمی، مجاز] اتصال دو ستاره...
-
چتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] čatr ۱. سایبان کوچک دستهدار که در زیر آفتاب یا هنگام باریدن برف و باران روی سر نگهمیدارند.۲. [قدیمی] سایبانی که در قدیم بر سر پادشاه یا در کنار تخت پادشاهی نگهمیداشتند به علامت سلطنت و شهریاری؛ چتر پادشاهی.〈 چتر آبگون: [قدیم...