کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برش دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خوش برش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xošboreš ویژگی لباسی که پارچۀ آن خوب بریده و دوخته شده باشد.
-
جستوجو در متن
-
پیرایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [پهلوی: pērāyišn] ‹پیراهش، پرایش› pirāyeš ۱. برش دادن.۲. خوشنما گردانیدن.
-
قیچی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] qeyči وسیلهای با دو تیغۀ دستهدار برای بریدن کاغذ، پارچه، و مانند آن.〈 قیچی زدن (کردن): (مصدر متعدی) چیزی را با قیچی برش دادن.
-
پیراستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹پیراییدن، پیراهیدن› pirāstan ۱. برش دادن.۲. تراش دادن.۳. بریدن و کم کردن زیادتی و ناهمواری چیزی برای خوشنما گردانیدن آن، مثل بریدن شاخههای زائد درخت، یا زدن موی سر: ◻︎ روی گل سرخ بیاراستند / زلفک شمشاد بپیراستند (منوچهری: ۱۶۱)، ◻︎ سرو...