کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برسم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: barsum] ‹برسمن، برسومه› barsam شاخههای بریدهشدۀ درخت انار، مورد، سرو، و مانندِ آن که موبدان زردشتی هنگام اجرای برخی مراسم مذهبی بهدست میگیرند: ◻︎ سر و تن بشوییم و برسم به دست / چنان چون بُوَد مرد یزدانپرست (فردوسی: ۴/۳۱۱). &Delta...
-
واژههای مشابه
-
برسم چین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) barsamčin در آیین زردشتی کارد مخصوصی که با آن برسم از درخت میبُرند.
-
برسم دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) barsamdān وسیلهای به شکل دو پایۀ فلزی با دوشاخۀ هلالیشکل که برسم را روی آن قرار میدهند.
-
جستوجو در متن
-
باژگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāžgāh در آیین زردشتی، جایی که مراسم باج برگزار میشد: ◻︎ به برسم شتابید و آمد به راه / به جایی که بود اندر او باژگاه (فردوسی: ۸/۴۵۶ حاشیه).
-
زور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) zo[w]r ظرف آبی که زردشتیان هنگام خواندن یسنا با هوم و برسم در پرستشگاه حاضر میکنند و موبد با خواندن آیات اوستایی آن را تقدیس میکند.
-
باج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vāĵak, vāĵ] ‹واج، واژ، باژ› bāj ۱. در آیین زردشتی، از مراسم مذهبی: ◻︎ چو آمد وقت خوان، دارای عالم / ز موبد خواست رسم باج و برسم (نظامی۲: ۱۵۹).۲. (اسم مصدر) در آیین زردشتی، خاموشی و سکوت هنگام اجرای بعضی مراسم مذهبی.۳. [قدیمی] گفتار؛ سخن...