کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) barzan ۱. قسمتی از شهر شامل چند خیابان و کوچه؛ کوی؛ محله.۲. شعبهای از شهرداری که به امور یک کوی یا محله رسیدگی میکند.
-
برزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] barzan = بریجن
-
جستوجو در متن
-
کوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: kōīk] kuy ۱. محله؛ برزن.۲. شاهراه؛ راه فراخ.
-
محله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: محلَّة، جمع: محلات] ‹محلت› mahalle قسمتی از شهر با چندین خیابان، کوچه، و مغازه؛ کوی؛ برزن.
-
شارسان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شارستان› [قدیمی] šār[e]sān شهرستان: ◻︎ برآورد پرمایه ده شارسان / شد آن شارسانها کنون خارسان (فردوسی۲: ۱۹۰۸)، ◻︎ یکی شارسانی برآورد شاه / پر از برزن و کوی و بازارگاه (فردوسی۵/۵ حاشیه).
-
دستبند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dastband ۱. حلقه و زنجیری از طلا یا نقره یا چیز دیگر که زنان به مچ دست خود میبندند؛ دستبرنجن؛ النگو؛ دستیاره؛ دستینه.۲. دو حلقۀ فلزی متصل به هم که با آن هر دو دست شخص تبهکار را بههم میبندند.۳. [قدیمی] نوعی رقص که چند تن دستبهدست یکدیگر می...
-
پرنیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: parnīkān] ‹پرنون، پرنو، پرن› [قدیمی] parniyān نوعی پارچۀ ابریشمی منقش؛ دیبای منقش؛ حریر نازک: ◻︎ چون پرند نیلگون بر روی پوشد مَرغزار / پرنیان هفترنگ اندر سر آرد کوهسار (فرخی: ۱۷۵)، ◻︎ آمد این نوبهار توبهشکن / پرنیان گشت باغ و برزن و ک...
-
بر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: var] bar ۱. ضلع خارجی بنا یا زمین که بهطرف خیابان است: بَرِ شرقی بنا.۲. بغل؛ آغوش: یکدیگر را در بَر گرفتند.۳. [قدیمی] تن؛ اندام: جامه را در بر کرد.۴. [قدیمی] سینه.۵. [قدیمی] پهلو.۶. [قدیمی] لبه؛ کنار.〈 بر زدن: (مصدر لازم) [قدیمی، ...