کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بررسی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فرونگریستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] forunegaristan ۱. به پایین نگاه کردن.۲. (مصدر متعدی) [مجاز] مطالعه کردن؛ بررسی کردن.۳. نگریستن.
-
بررسیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] barre(a)sidan بررسی کردن؛ وارسی کردن؛ رسیدگی کردن به کاری؛ پرسیدن: ◻︎ آز بگذار که با آز به حکمت نرسی / ور بیان بایدت از حال سنائی بررس (سنائی۲: ۱۸۳).
-
حلاجی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] hallāji ۱. شغل و عمل حلاج؛ جدا کردن پنبه از پنبهدانه.۲. [مجاز] = 〈حلاجی کردن〈حلاجی کردن: (مصدر متعدی) [مجاز] در امری یا مطلبی دقت و بررسی کردن و درست و نادرست را از هم جدا کردن.
-
استقصا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استقصاء] [قدیمی] 'esteqsā ۱. کوشش، تفحص، و تحقیق کردن در امری.۲. کوشش تمام کردن در مسئلهای و به نهایت آن رسیدن؛ بررسی دقیق کردن و امری را به آخر رساندن.
-
استقرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استقراء] 'esteqrā ۱. تفحص، جستجو، تحقیق، و کنجکاوی.۲. (منطق) جزئیات را بررسی کردن و یک حکم کلی استخراج کردن؛ از جزء به کل رسیدن.
-
محاسبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: محاسَبَة] mohāsebe ۱. حساب کردن.۲. با کسی حساب کردن؛ به حساب و کتاب کسی رسیدن.۳. [مجاز] رسیدگی و بررسی امری.
-
آمایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) 'āmāyeš ۱. آراستگی.۲. آمادگی؛ آماده کردن.۳. بررسی و تحلیل.
-
ملاحظه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ملاحَظَة] molāheze ۱. نگاه کردن.۲. توجه و خوشخویی با کسی.۳. بررسی.
-
امتحان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'emtehān ۱. آزمون؛ آزمایش.۲. سؤال کردن از دیگری بهصورت کتبی یا شفاهی به منظور سنجش اطلاعات او.۳. آزمایش چیزی به منظور بررسی کارایی یا تناسب آن.
-
مطالعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مطالَعَة] motāle'e ۱. اطلاع یافتن از چیزی با ادامۀ نظر در آن.۲. خواندن کتاب یا نوشتۀ دیگر و دقت کردن در آن.۳. بررسی.
-
گزینش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) gozineš ۱. انتخاب کردن؛ برگزیدن.۲. بررسی صلاحیت متقاضیان استخدام یا ورود به دانشگاه.۳. (اسم) بخشی از اداره و مؤسسهای که این کار را انجام میدهد.
-
رویت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رویّة و روِیئَة، مؤنثِ رَویّ] [قدیمی] raviy[y]at ۱. فکر کردن و تٲمل نمودن در کارها.۲. تفکر؛ تٲمل؛ بررسی.۳. [مقابلِ بدیهه] (ادبی) سرودن شعر با اندیشه و تٲمل.
-
اقتصاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'eqtesād ۱. دانش بررسی روشهای کسب درآمد، مصرف کالاها و خدمات، روابط بازرگانی، و سازماندهی امور مالی برای بهرهبرداری بهینه از منابع تولید ثروت.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] میانهروی کردن.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] بهاندازه خرج کردن؛ تعادل دخل...
-
سیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سَیر] seyr ۱. رفتن و گردش کردن؛ راه رفتن.۲. گردش.۳. بررسی.〈 سیر الیاللـﻪ: (تصوف) رفتن به سوی خدا به قصد وصول به حق و حقیقت.〈 سیر آفاق و انفس: [مجاز] رفتن و گردش کردن در شهرها و نقاط مختلف عالم و تحقیق و مطالعه در نفوس انس...
-
یقین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] yaqin ۱. علم و اطلاع که پس از بررسی و استدلال و برطرف شدن شک و گمان حاصل شود.۲. (صفت) امری که واضح و ثابت شده باشد.۳. (قید) بیشکوشبهه؛ بیگمان.۴. (تصوف) ایمان قلبی به عوالم غیب بدون هیچ شک و تردیدی.〈 یقین داشتن: (مصدر لازم)...