کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَبْراج] borj ۱. ساختمانی که بیش از ده طبقه داشته باشد: برج میلاد.۲. بنای بلند استوانهای یا مربعشکل که در کنار قلعه یا جای دیگر برای دیدهبانی یا محافظت و نگهبانی میساختند؛ کوشک؛ قلعه.۳. [جمع: بُرُوج] (نجوم) = منطقةالبروج
-
جستوجو در متن
-
ابراج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع بُرْج] [قدیمی] 'abrāj = برج
-
دریگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] ‹دریجان› (نجوم) [قدیمی] darigān یکسوم هر برج.
-
دوپیکر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dopatkar] (نجوم) [قدیمی] dopeykar برج سوم از دوازده برج فلکی بهصورت دو کودک برهنه؛ خانۀ عطارد؛ جوزا.
-
فلک البروج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (نجوم) [قدیمی] falakolboruj فلکی که برجهای دوازدهگانه در آن جای دارند.
-
رخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (ورزش) rox در شطرنج، مهرهای به شکل برج؛ قلعه.
-
پاگودا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: pagode] ‹پاگود› pagudā هر یک از پرستشگاههای برجمانند و چندطبقه که در کشورهای خاور دور ساخته میشود.
-
اسد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی (= شیر نر)] 'asad ۱. (نجوم) پنمجمین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد.۲. پنجمین برج از برجهای دوازدهگانه، برابر با مرداد؛ شیر.
-
حمل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hamal ۱. (نجوم) اولین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد.۳. [قدیمی] اولین برج از برجهای دوازدهگانه، برابر با فروردین؛ بره.
-
جوزا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: َوزاء] jo[w]zā ۱. (نجوم) سومین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد؛ توٲمان؛ دوپیکر.۲. سومین برج از برجهای دوازدهگانه، برابر خرداد.
-
سنبله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سنبلَة] sombole ۱. (نجوم) ششمین صورت فلکی منطقةالبروج.۲. ششمین برج از برجهای دوازدهگانه، برابر با شهریور؛ خوشه.۳. (زیستشناسی) یک خوشۀ جو یا گندم؛ خوشه.
-
جوتره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چوتره› [قدیمی] jo[w]tare ۱. مناره.۲. کنگره.۳. برج مرتفع.۴. سکو.
-
دوازده جوسق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. معرب] [قدیمی] davāzdahjo[w]saq ۱. دوازده کوشک.۲. (نجوم) [مجاز] دوازده برج فلکی.
-
نثره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نثرَة] (نجوم) [قدیمی] nasre منزل هشتم از منازل قمر مشتمل بر دو ستاره از برج سرطان.