کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برانگیخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برانگیخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bar[']angixte ۱. وادارشده.۲. تحریکشده.
-
جستوجو در متن
-
آغالیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āqālide برانگیختهشده؛ تندوتیزشده.
-
ثوران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] savarān برانگیخته شدن؛ هیجان.
-
ثائر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] sā'er منتشرشونده؛ برانگیختهشونده.
-
منبعث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] momba'es برانگیختهشده؛ برخاسته؛ نشٲتگرفته.
-
انگیخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) 'angixte ۱. برانگیخته؛ تحریکشده.۲. وادارشده.
-
افژولیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) 'afžulide ۱. پراکنده.۲. پریشانگشته.۳. برانگیختهشده.
-
تهیج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahayyoj ۱. به هیجان آمدن؛ برانگیخته شدن.۲. جنبیدن.
-
انبعاث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'embe'ās ۱. برانگیخته شدن.۲. روان شدن.۳. فرستاده شدن.۴. شوق، میل.
-
ثایره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ثائرَة] [قدیمی] sāyere ۱. بحران؛ وضع بد.۲. (صفت) برانگیخته؛ منتشرشونده؛ برپاشده.
-
ثور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] so[w]r ۱. برانگیخته شدن.۲. بلند شدن گرد یا دود.۳. برپا شدن فتنه.
-
افژول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] 'afžul ۱. تحریک.۲. تقاضا.۳. ابرام؛ اصرار.۴. (صفت) برانگیخته.۵. (صفت) پریشان.۶. (صفت) پراکنده.
-
هائج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] hā'ej ۱. جنبنده و جوشنده.۲. جوشش و خشم.۳. حیوان نری که برای ماده برانگیخته شده باشد.
-
هیجان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] haya(e)jān ۱. برانگیخته شدن؛ مضطرب گشتن؛ بهجوشوخروش آمدن.۲. اضطراب؛ جوشوخروش.