کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
براده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
براده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: برادَة] borāde ریزههای فلز که هنگام کوبیدن یا سوهان زدن آن میریزد؛ سونش؛ ساوآهن.
-
جستوجو در متن
-
پرکاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] parkāš ۱. خاکاره.۲. بُراده.
-
بیرزد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بارزد، بیرزه، بریزه› [قدیمی] birzad ۱. (زیستشناسی) = انزروت۲. برادۀ فلزات.
-
سهاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: سحالَة] ‹سخاله› [قدیمی] sohāle ریزههای فلز که هنگام سوهان کردن میریزد؛ سونش؛ براده.
-
توبال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: توپال] ‹توپال› [قدیمی] tubāl ریزههایی که از مس یا آهن تفته هنگام کوبیدن و چکش زدن آن میریزد؛ بُراده.
-
ساوآهن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sāv[']āhan ریزههای آهن که هنگام سوهان کردن آن میریزد؛ برادۀ آهن؛ سونش آهن.
-
سونش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] suneš ریزههای فلز که هنگام سوهان کردن و سودن آن به زمین میریزد؛ براده؛ سناو؛ سخاله؛ توبال: ◻︎ بر سَرْش یکی غالیهدان بگشاده / وآکنده در آن غالیهدان سونش دینار (منوچهری: ۱۵۴).