کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برابری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برابری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) barābari ۱. برابر بودن؛ هموزن یا همسر بودن.۲. روبهرو شدن.〈 برابری کردن: (مصدر لازم)۱. با کسی روبهرو شدن.۲. دعوی همسنگی و همزوری کردن.۳. ستیزه کردن.۴. همدوش و همردیف بودن.
-
جستوجو در متن
-
هم چندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] hamčandi معادله؛ برابری.
-
تساوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tasāvi ۱. با هم برابر شدن؛ همانند شدن.۲. برابری.
-
مساوات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مساواة] mosāvāt ۱. باهم برابر بودن.۲. برابری.
-
مسایرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مسایَرة] [قدیمی] mosāyerat با کسی به راه افتادن و با او در رفتن برابری کردن.
-
یکسانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) yeksāni ۱. یکسان بودن.۲. برابری؛ مشابهت.
-
مقاومت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مقاوَمة] moqāvemat ۱. ایستادگی کردن.۲. با کسی در امری برابری کردن.۳. ضدیت کردن.
-
مجارات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مجاراة] ‹مجارا› [قدیمی] mojārāt ۱. با هم رفتن؛ همقدم شدن.۲. با یکدیگر برابری کردن.۳. با یکدیگر سخن گفتن.
-
برتافتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] bartāftan ۱. تحمل کردن.۲. (مصدر لازم) روگردانیدن.۳. پیچیدن؛ تاب دادن.۴. (مصدر لازم) مقابله و برابری کردن.
-
مبارات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مباراة] ‹مبارا› mobārāt ۱. (فقه، حقوق) نوعی طلاق به علت از هم بیزار شدن زن و مرد.۲. [قدیمی] ادعای برابری نمودن.
-
پهلوزن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مجاز] pahluzan کسی که با دیگری در قدر و مرتبه لاف برابری و همسری بزند: ◻︎ وگر نیز پهلوزنی را بکشت / از او بهتری را قوی کرد پشت (نظامی۵: ۸۷۵).
-
سویه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: سوِیَّة، مؤنثِ سَوِیّ، جمع: سوایا] saviy[y]e ۱. = سوی savi[y]۲. (اسم مصدر) راستی.۳. (اسم مصدر) برابری.۴. (اسم مصدر) یکسانی.
-
مفاوضه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مفاوَضَة] [قدیمی] mofāveze ۱. با هم برابری کردن در امری.۲. شریک بودن و برابر بودن با هم در کاری یا امری.۳. مذاکره در امری و رٲی خود را برای یکدیگر بیان کردن.
-
یا
فرهنگ فارسی عمید
(حرف) yā نشانۀ برابری یا تقابل دو یا چند چیز و امکان انتخاب یکی از آنها: یا این یا آن، یا مرگ یا نجات، ◻︎ یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه / یا چو مردانْت مرگ رویاروی (حنظلۀ بادغیسی: شاعران بیدیوان: ۴).