کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدیهه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدیهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: بدیهَة] badihe ۱. بدون طول تفکر، سخن یا شعر گفتن.۲. (اسم) (ادبی) شعر و سخنی که بدون تٲمل گفته شود؛ زودانداز.
-
جستوجو در متن
-
زودانداز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (ادبی) [قدیمی] zud[']andāz بدیهه؛ شعر و سخنی که زود و بیتٲمل گفته شود.
-
اقتضاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'eqtezāb ۱. بریدن شاخه از درخت.۲. بدیهه گفتن کلام.۳. (ادبی) = اشتقاق
-
رویت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رویّة و روِیئَة، مؤنثِ رَویّ] [قدیمی] raviy[y]at ۱. فکر کردن و تٲمل نمودن در کارها.۲. تفکر؛ تٲمل؛ بررسی.۳. [مقابلِ بدیهه] (ادبی) سرودن شعر با اندیشه و تٲمل.