کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدون تقسیم بندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
درجه بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] dara(e)jebandi تقسیم کردن چیزی به چند درجه یا طبقه.
-
آیش بندی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (کشاورزی) 'āyešbandi تقسیم زمین یک مزرعه به قسمتهای مختلف که هرسال قسمتی از آن کاشته شود و قسمت دیگر خالی و بیکار بماند تا استعداد پیدا کند.
-
گروه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: grōh] ‹گره، گروهه، گروزه› goruh ۱. جماعت.۲. جمعی از مردم.۳. دستهای از حیوانات.〈 گروه خونی: (پزشکی) نوع خون انسان یا برخی پستانداران که بر اساس وجود یا عدم آنتیژنهای خاص، بر سطح گلبولهای قرمز تقسیم بندی میشود، و شامل گروههای ...