کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدمزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدمزه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) badmaz[z]e بدطعم؛ آنچه مزۀ بد داشته باشد.
-
جستوجو در متن
-
بدمزگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) badmaz[z]egi بدمزه بودن؛ بدطعمی.
-
بدطعم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] badtā'm بدمزه؛ آنچه مزۀ بد داشته باشد.
-
ناگوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ناگوارا، ناگوارد، ناگورد› nāgovār ۱. [مجاز] نامطبوع؛ ناخوشایند: حوادث ناگوار.۲. بدمزه.۳. خوراکی که در معده هضم نشود.۴. (اسم مصدر) [قدیمی] امتلا؛ سوء هاضمه؛ تخمه.