کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدرگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدرگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] badrag بداصل؛ بدذات؛ بدطینت.
-
جستوجو در متن
-
همتگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] hamtag ۱. دو تن که با هم بدوند؛ همدو: ◻︎ که با شبدیز کس همتگ نباشد / جز این گلگون اگر بدرگ نباشد (نظامی۲: ۱۶۰).۲. [مجاز] همقدم؛ همراه.
-
تگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] tag ۱. دو؛ تاخت: ◻︎ اسب تازی دوتگ رود بهشتاب / واشتر آهسته میرود شبوروز (سعدی: ۱۵۲).۲. تیزی در رفتار.۳. دویدن: ◻︎ که با شبدیز کس همتگ نباشد / جز این گلگون اگر بدرگ نباشد (نظامی۲: ۱۶۰).