کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بداهة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
بداهت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: بَداهة] [قدیمی] be(a)dāhat ۱. ناگاه درآمدن؛ ناگاه آمدن چیزی.۲. بیتٲمل سخن گفتن.۳. آشکار و واضح بودن.
-
جستوجو در متن
-
پراندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹پرانیدن› parāndan ۱. پرواز دادن.۲. پرتاب کردن.۳. [عامیانه] به زبان آوردن کلمه بهصورت ناگهانی و بداهه.۴. [عامیانه] به طور ناگهانی کسی را بیدار کردن.