کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بهره بهره
فرهنگ فارسی عمید
(قید) bahrebahre بخشبخش.〈 بهرهبهره کردن: (مصدر متعدی) بخشبخش کردن؛ قسمت کردن.
-
انقسام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enqesām منقسم شدن؛ قسمت شدن؛ بخشبخش شدن.
-
مقسم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moqassam تقسیمشده؛ بخشبخششده.
-
منقسم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] monqasem قسمتشده؛ بخشبخششده.
-
دهستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dehestān چند ده نزدیک به هم که جزء یک بخش باشد؛ قسمتی از بخش؛ بخش نیز قسمت کوچکی از شهر و شامل چند دهستان است.
-
مقسم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] moqassem قسمتکننده؛ بخشبخشکننده.
-
چهاریک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چاریک› ča(ā)hāryek یک بخش از چهار بخش چیزی؛ یک چهارم چیزی؛ یک چهارم؛ ربع.
-
بخشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] baxše = بخش
-
اشتود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'o(a)štavad ۱. روز دوم از خمسۀ مسترقه.۲. بخش دوم از پنج بخش گاتها.
-
اهنود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اهنوت› 'ahonvad ۱. نخستین بخش از پنج بخش گاتها.۲. روز اول از خمسۀ مسترقه یا پنجۀ دزدیده.
-
تقطع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqatto' ۱. بریده شدن.۲. پارهپاره شدن.۳. بخشبخش شدن.
-
گنج پرداز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت)[قدیمی] ganjpardāz = گنجبخش
-
متحدالمآل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [منسوخ] mottahedolma'āl بخشنامه.
-
موزع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] movazza' بخششده؛ پراکندهشده.
-
ویسپرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ویسپرت› visparad یکی از بخشهای اوستا.